کد مطلب:276940 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:192

خطبه افتخاریه و علامات ده گانه ظهور
حافظ رجب «برسی» در كتاب «مشارق» از اصبغ بن نباته خطبه ی نسبتا مفصلی را به



[ صفحه 284]



نام (خطبه ی افتخاریه) از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل كرده است كه چون خطبه طولانی است ما فقط قسمتی از اول، و قمستی هم از آخر آن خطبه را كه مربوط به علامات ظهور است در اینجا نقل می كنیم.

عن الأصبغ بن نباته، قال: خطبنا أمیرالمؤمنین علیه السلام فقال فی خطبة: أنا أخو رسول الله و وارث علمه و معدن حكمته و صاحب سره، و ما أنزل الله حرفا فی كتاب من كتبه الا و قد سار الی، و زاد لی علم ما كان و ما یكون الی یوم القیامة (الی أن قال) ألا و ان للباطل جولة و للحق دولة. و أنی ظاعن عن قریب فارتقبوا الفتنة الأمویة و الدولة الكسرویة، ثم تقبل دولة بنی العباس بالفرح و البأس [بالفزع و الیأس] و تبنی مدینة یقال لها «زوراء» بین دجلة و الفرات، ملعون من سكنها، منها یخرج طینة الجبارین، تعلی فیها القصور و تسبل الستور، و یتعاملون بالمكر و الفجور فیتداولها بنوالعباس 42 ملكا علی عدد سنی الملك ثم الفتنة الغبراء و القلادة الحمراء، فی عقبها [عنقها] قائم الحق، یسفر عن وجهه بین أجنحة الأقالیم كالقمر المضی ء بین الكواكب، ألا و ان لخروجه علامات عشرة أولها تحریف الرایات فی أزقة الكوفة و تعطیل المساجد، و انقطاع الحاج، و خسف و قذف بخراسان، و طلوع الكوكب المذنب، و اقتران النجوم، و هرج و مرج و قتل و نهب، فتلك علامات عشرة و من العلامة الی العلامة عجب، فاذا تمت العلامات قام قائمنا قائم الحق» [1] .

(اصبغ بن نباته) گفت: امیرالمؤمنین علیه السلام برای ما خطبه ای ایراد نموده، و در آن خطبه چنین فرمود:

من برادر پیامبر و وارث علم و دانش، و معدن حكمت و صاحب راز رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشم، و خداوند عالم هیچ حرفی از حروف كتابهای آسمانی خود را نازل نفرموده است جز این كه آنها به من رسیده و دانشم را نسبت به حوادث گذشته و آینده ی جهان تا روز قیامت افزون فرموده است. (تا اینكه فرمود) ای مردم آگاه باشید و بدانید كه برای باطل (در هر دوره ای) جولانی و حركتی است، و برای «حق» دولتی خواهد بود. من به همین زودی از میان شما می روم و



[ صفحه 285]



به عالم غیب رهسپار می گردم پس شما بعد از من منتظر فتنه امویان و سلطنت كسروی باشید. [2] .

سپس فرمود: آنگاه دولت بنی العباس با قدرت و خوشحالی (و در نسخه ای هراس و نومیدی) نمایان می شود و شهری كه به آن زوراء می گویند، یعنی- بغداد -بین دجله و فرات ساخته می شود، كسی كه (بدون عذر شرعی) در آن شهر سكنا گزیند مشمول خشم و غضب خداوند است «ملعون من سكنها».

از آنجا طینت جباران، و آب و گل آنان بیرون می آید (یعنی ستمكاران در آن شهر فراوان می گردند) و كاخهای بلند و عالی می سازند، و آنجا محل رفت و آمد مردمان می گردد، و با مكر و نیرنگ، و فسق و فجور با مردم رفتار می كنند، و 42 نفر از سلاطین بنی العباس در آنجا سلطنت خواهند كرد، سپس فتنه ی تیره و تار، و گردن بند سرخ كه در گردن، و یا پشت سر آن است، فرا خواهد رسید. و آنگاه پشت سر آن قائم بحق، در بین بالهای زمین مانند ماه نورانی در میان ستارگان درخشان پرده از روی غیبت خود خواهد برداشت.

آگاه باشید كه برای آمدن آن حضرت (ده علامت است) نخستین آن علامتها (تحریف پرچمها) و در روایتی دیگر (تحریق رایات) (یعنی: سوزاندن علمها) در كوچه های كوفه، و تعطیل مساجد، و جلوگیری از حج و زیارت بیت الله، و خسفی در زمین خراسان، و وقوع قذفی در همان سرزمین خراسان، و طلوع ستاره ی دنباله دار و نزدیك شدن ستاره ها به یكدیگر و هرج و مرج در دنیا، و قتل و غارت اموال می باشد، و آنگاه كه این علائم ده گانه تمام شد قائم ما اهل بیت، قائم بحق قیام خواهد نمود.


[1] مشارق انواراليقين ص 165، 164 و بشارةالاسلام ص 73.

[2] منظور از «دولت كسرويه» كه در متن عربي خطبه آمده، سلطنتي مانند سلطنت پادشاهان ايران است كه عرب به پادشاهان ايران «كسري» مي گفتند، و در آنجا مقصود معاويه و خلفاي بعد از او مي باشند كه خلافت اسلامي را بصورت سلطنت پادشاهان ايراني درآوردند.